ترجمه مقاله

راکت

لغت‌نامه دهخدا

راکت . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) در قدیم پارچه ای بوده مشبک ، که دور آن را چوب گرفته بودند و در مواقعی که برف زیاد می افتاد این آلت را به پای اسبان میبستند، تا در برف فرونروند. در بعضی ازولایات ایران چنانکه گویند، وقتی که برف زیاد می افتد، اشخاص چیزی شبیه این آلت به کفشهای خود میبندند تادر برف فرونروند و این آلت را در گیلان به اصطلاح محلی «چوکده » گویند ولی «چقته » تلفظ کنند. (از ذیل ایران باستان ج 2 ص 1083). و رجوع به متن همان صفحه شود.
ترجمه مقاله