ترجمه مقاله

رایح

لغت‌نامه دهخدا

رایح . [ ی ِ ] (ع ص ) رائح . اسم فاعل از ریشه ٔ «روح »، کسی که در شبانگاه آید. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، رَوْح . (المنجد). شبانگاه آینده . (منتهی الارب ). || کسی که در شبانگاه کاری کند. ج ، رایحون . || مرد شادمانی کننده . ج ، رایحون . || مردی که در افعال مشابه پدر باشد. ج ، رایحون . (ناظم الاطباء). || باران شبانگاهی . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله