ترجمه مقاله

رای بین

لغت‌نامه دهخدا

رای بین . (نف مرکب ) رای بیننده . هوشیار. هوشمند :
بپرسید مر زال را موبدی
از آن تیزهش رای بین بخردی .

فردوسی .


ترجمه مقاله