ترجمه مقاله

رباح

لغت‌نامه دهخدا

رباح . [ رَ ] (ع اِ) سود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (مهذب الاسماء) (از معجم البلدان ). فزونی در تجارت ، و آن اسم است برای آنچه سود برده میشود. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) :
آن یکی در کشتی ازبهر رباح
وآن یکی بافسق و دیگر باصلاح .

مولوی .


|| جانوری است شبیه گربه ٔ زباد واز رسته ٔ آن ، و اگر نباشد، شهری است که کافور بدانجا نسبت داده میشود. (از متن اللغة). جانور کوچکی است مانند گربه و آن گربه ٔ زباد است زیرا زباد از آن گرفته میشود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله