ترجمه مقاله

ربان

لغت‌نامه دهخدا

ربان . [ رُب ْ با ] (ع اِ) ناخدا یعنی مهتر ملاحان . (مهذب الاسماء) (بلوغ الارب ج 3 ص 166). بزعم اظهری واژه ٔدخیل است . (از متن اللغة). ناخدای . (دهار). صاحب سکان مرکب بحری . و دانسته نشد که از چه گرفته شده و اما متداول است . (از المعرب جوالیقی ص 159). || همگی و تمام . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). جملگی چیزی . (دهار). || وقت و هنگام هر چیز. (از متن اللغة). || اول هر چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). رَبانة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- رُبّان الشباب ؛ اول جوانی . (دهار). اول جوانی یا جمیع یا طراوت آن . تازگی و شادابی آن . (از متن اللغة).
|| نوعی از ماهی است . ج ، ربابین . (از متن اللغة).
ترجمه مقاله