ربمالغتنامه دهخداربما. [ رُب ْ ب َ ] (ع حرف ) رب . بسا واندکا. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51). بسا و چندان . (دهار). لغتی است در رُب َّ. (منتهی الارب ). بمعنی بسا. (آنندراج ). و رجوع به رُب َّ و ناظم الاطباء شود.