ترجمه مقاله

ربوسه

لغت‌نامه دهخدا

ربوسه . [ رُ س َ / س ِ ] (اِ) ربوشه . (ناظم الاطباء). سرپوش را گویند عموماً و چادر و مقنعه و روپاک و امثال آن را خصوصاً. (برهان ). آنچه به سر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره ، و آن در اصل رپوشه بوده و مخفف روپوشه که بمعنی چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد، و روپوش را سرپوش نیز گفته اند. (آنندراج ) (انجمن آرا). ربوشه . (ناظم الاطباء). سرپوش چون چادر و غیره ، با شین نیز آمده است . (برهان ). سرپوش باشد چون چادر و غیره ، و به شین معجمه نیز بنظر رسیده ، و در فرهنگ جهانگیری بمعنی مقنعه آورده . (فرهنگ سروری ). سرپوش زنان یعنی چادری که زنان بر سر اندازند.(از شعوری ج 2 ورق 14). آنچه بسر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره . (فرهنگ رشیدی ). و رجوع به ربوشه شود.
ترجمه مقاله