ترجمه مقاله

ربوض

لغت‌نامه دهخدا

ربوض . [ رُ ] (ع مص ) فروختن سگ و گوسفند و آنچه بدان ماند. (مصادراللغة). فروختن گوسفند و گاو و اسب و سگ . (تاج المصادر بیهقی ). || بزانو درآمدن گوسپند. (منتهی الارب ). بزانو درآمدن گاو و گوسفند و اسب ، چنانکه بُروک برای شتر است و جُثوم برای مرغ . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اقامت نمودن بجایی ، و منه الحدیث انه (ص ) بعث ضحاک بن سفیان الی قومه قال اذا اتیتهم فاربض فی دارهم ظبیاً، ای اقم فیها آمنا لاتبرج کانک ظبی و فی کناسه قد امن حیث لایری انسیاً، و گویند که آن حضرت او را امر کرده که چون میان کافران مسکن خواهد کرد باید که برحذر و بیدار و متوحش باشد و هرگاه از ایشان چیزی خلاف بیند همچو آهو رم کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اقامت کردن . (از اقرب الموارد). || بمعانی دیگر رَبْض . رجوع به رَبْض در معانی مصدری شود. (منتهی الارب ). || بازماندن نر از گشنی . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازایستادن قچقار از گشنی یا عاجز آمدن از آن . (آنندراج ). || زیر گرفتن شیر شکار خود را و برنشستن بر آن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پوشیدن شب زمین را. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله