ترجمه مقاله

ربیط

لغت‌نامه دهخدا

ربیط. [ رَ ] (ع ص ) مربوط. بسته شده . (ناظم الاطباء). مربوط. (اقرب الموارد). ستوربسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پارسای ترسایان . || زاهد و حکیم که خود را از لوث دنیا بازداشته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || مرد دلیر که نگریزد. (آنندراج ).
- ربیطالجاش ؛ مرد دلیر که نگریزد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شجاع . پردل . دلیر. رابطالجاش . (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| خرمای خشک در انبان نهاده ٔ آب بر آن پاشیده . || غوره و خرمای سرنهاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله