ترجمه مقاله

رب

لغت‌نامه دهخدا

رب .[ رُب ْ ب َ ] (ع حرف جر) حرف جر، یا اسم . (دهار) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). بسا، و آن حرف جارّ است و درنیاید مگر بر نکره ، یا اسم است . (آنندراج ). بسیار. (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ). چند بار. بسیار بار. (ناظم الاطباء). بسا، و آن حرف جارّ است و درنیایدمگر بر نکره ، یا اسم است ، و گفته شده است کلمه ٔ تقلیل است و در مقام مباهات برای تکثیر آید و یا برای هردو یا برای هیچکدام گذاشته نشود بلکه آن دو معنی ازسیاق جمله فهمیده میشود، و تاء بر آن اضافه شود و گفته شود رُبّة، و ما داخل شود تا ممکن شود به تشدید یا بتخفیف ، بعد از آن فعل بیاید پس گفته میشود: رُب ّو رُبّت و ربّتما بالضم و بالفتح ، و ربما آمده است ، رُب و رب و گاهی هاء بر آن داخل میشود و رُبَّه ُ رجلاًقد ضربته گفته شود، پس وقتی که به هاء اضافه میکنیم و آن مجهول است رجلاً را نصب میدهیم به اعتبار تمیز بودن و این هاء بر لفظ واحدی است در هر حال ، و کوفیان حکایت کرده اند: ربه رجلاً قد رأیت و ربهما رجلین وربهم رجالاً و ربهن نساء، پس آنانکه آن را واحد میگیرند گویند که آن کنایه است از چیز مجهولی ، و آنانکه واحد نمیگیرند گویند آن «ربما» جمله است چنانکه بکسی گویند ما لک جوار (چند جاریه داری ؟) گوید: ربهن قد ملکت ، و رب در نزد نحویان جواب است . (از منتهی الارب ). مؤلف اقرب الموارد افزاید: آن در حکم زاید است و بچیزی متعلق نمیشود و در نکره شرط کرده اند بعد از آن که موصوف باشد تا بتواند مبتدا قرار بگیرد و این درصورتی است که «ما» بدان افزوده نشده باشد ولی وقتیکه «ما» افزوده شد آن را از عمل بازمیدارد و در اینصورت به اسمهای معرفه و همچنین به فعل وارد میشود و گویی ربما زید قائم ، ربما قام زید، و ممکن است گاهی عمل کند (با وجود داشتن ما) مانند: «ربما ضربة بسیف صقیل ». (از اقرب الموارد). و رجوع به متن اللغة و اقرب الموارد شود. || اندک . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (از ناظم الاطباء). || اکثر اوقات . || گاهگاه . بعضی اوقات . وقت بوقت . || شاید. اتفاقاً. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله