ترجمه مقاله

رجراج

لغت‌نامه دهخدا

رجراج . [ رَ ] (ع ص ) جنبان و لرزان از هر چیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). لرزان . (دهار): ردف رجراج ؛ سرین لرزان هنگام راه رفتن . (از اقرب الموارد). || (اِ) پالوده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). فالوده . فالودج . (یادداشت مرحوم دهخدا). || داروییست . (از اقرب الموارد). || در اصطلاح کیمیاگران ، سیماب . لجلاج . جیوه . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به سیماب شود. || مردم فرومایه .(دهار). فرومایگان که عقل ندارند. (از متن اللغة).
ترجمه مقاله