ترجمه مقاله

رخت پرداختن

لغت‌نامه دهخدا

رخت پرداختن . [ رَ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) کوچ کردن . راهی شدن . عزیمت کردن . رحلت کردن . عازم شدن :
چو یک مه در آن بادیه تاختند
از او نیز هم رخت پرداختند.

نظامی .


از آن کوچگه رخت پرداختند
سوی کوچگاهی دگر تاختند.

نظامی .


چو کیخسرو از ملک پرداخت رخت
نهاد اندر آن تاجگه جام و تخت .

نظامی .


ترجمه مقاله