ترجمه مقاله

رخص

لغت‌نامه دهخدا

رخص . [رُ ] (ع مص ) ارزان گردیدن نرخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ارزان شدن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد). رخص قیمت ؛ ارزان شدن آن و صفت آن رخیص است . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) ارزانی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (دهار) : در اسواق مواضع اقامت ایشان جواهر دیگر قماشان چنان رخص گرفته است که اگر... (تاریخ جهانگشای جوینی ).
- رخص و رفاه ؛ ارزانی و آسایش و راحت . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله