ترجمه مقاله

رخنه

لغت‌نامه دهخدا

رخنه . [ رَ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 693 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و چغندر. راهش در تابستان اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ترجمه مقاله