رداسلغتنامه دهخدارداس . [ رَدْ دا ] (ع ص ) مرد سنگ انداز. (حاشیه ٔ ص 207 دیوان ناصرخسرو) : خرد و جهل کی شوند عدیل برز را نیست آشنا ردّاس .ناصرخسرو.