ترجمه مقاله

ردف

لغت‌نامه دهخدا

ردف . [ رَ ] (ع مص ) پیروی کردن کسی را و پیرو او شدن . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). پیروی کردن کسی را. (از اقرب الموارد). از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). از پی درآمدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 51). || پشت سر کسی سوار شدن . (ناظم الاطباء). از پی کسی درنشستن . (تاج المصادر بیهقی ). || کسی را از پی خود سوار کردن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 51).
ترجمه مقاله