ترجمه مقاله

رزم خواه گردیدن

لغت‌نامه دهخدا

رزم خواه گردیدن . [ رَ خوا / خا گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) رزمخواه گشتن . جنگجو گردیدن . جنگجویی نمودن . قصد جنگ کردن . آهنگ نبرد نمودن :
زند بر در شهر خوارزم گاه
ابا شیده گردد همی رزمخواه .

فردوسی .


و رجوع به رزمخواه و رزمخواه شدن شود.
ترجمه مقاله