ترجمه مقاله

رزیم

لغت‌نامه دهخدا

رزیم . [ رَ ] (ع اِ) آواز شیر. (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). آواز شیر بیشه . (ناظم الاطباء). بانگ کردن شیر. (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغه ٔ زوزنی چ بینش ص 54). زئیر. (از ذیل اقرب الموارد) (متن اللغة): لاسودهن علی الطریق رزیم . (از لسان العرب ذیل رزم )(از تاج العروس ذیل رزم ). در اقرب الموارد به معنی زبد آمده است ولی در هیچ متنی بدین معنی دیده نشد.
ترجمه مقاله