ترجمه مقاله

رسالة

لغت‌نامه دهخدا

رسالة.[ رِ ل َ ] (ع اِ) رساله . رجوع به رساله و رسالت شود. || (اِمص ) پیغامبری و فرستگانی . (ناظم الاطباء). پیغامبری . (منتهی الارب ). پیغامبری و بدین معنی بالفتح هم آمده است . (آنندراج ). نبوت . رسولی . رسالت . (یادداشت مؤلف ). || (اِ) پیغام . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). در اصل ، سخنانی که بسوی غیر فرستاده و ابلاغ شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : فبلغ الرسالة و ادی الامانة و جاهد فی سبیل اﷲ. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298). و رجوع به رسالت و رساله شود.
- اُم ّرسالة ؛ کرکس . رَخَمة، و آن به علت عَلَم بودن و مؤنث بودن غیرمنصرف است . (از اقرب الموارد).
|| گروه اسبان . ج ، رَسائل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله