رستخیز شدن
لغتنامه دهخدا
رستخیز شدن . [ رَ ت َ / رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غوغا شدن . شور و ولوله برپا گشتن . هنگامه بپا شدن . قیامت شدن :
داد از آن سلطان که هرجا خیمه ٔ بیداد زد
رستخیزی شد که از خاک شهیدان ناله خاست .
داد از آن سلطان که هرجا خیمه ٔ بیداد زد
رستخیزی شد که از خاک شهیدان ناله خاست .
شانی مشهدی (از ارمغان آصفی ).