ترجمه مقاله

رسف

لغت‌نامه دهخدا

رسف . [ رَ ] (ع مص ) رَسَفان . رفتن به رفتار پای بند بر پای . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). از آن است حدیث حدیبیة: فجاء ابوجندل یرسف فی قیوده ؛ ای یتحامل برجله مع القید. (منتهی الارب ). رفتن با بند. (تاج المصادر بیهقی ). وابند رفتن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). و رجوع به رسفان شود.
ترجمه مقاله