ترجمه مقاله

رسوم

لغت‌نامه دهخدا

رسوم . [ رَ ] (ع ص ) شتری که باقی ماند بر سیر یک شباروز. (از متن اللغة) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). آنکه یک شبانه روز بر سیر باقی نماند (؟) . (از اقرب الموارد). || ناقه ٔ رسوم ؛ ماده شتری که نشان سپل او بر زمین ماند از سختی . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). ناقه ای که نشان سم او از شدت راه رفتن بر زمین ماند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله