ترجمه مقاله

رشیدالدین اسفزاری

لغت‌نامه دهخدا

رشیدالدین اسفزاری . [ رَ دُدْ دی اِ ف َ ] (اِخ ) یا رشید اسفزاری ، محمدبن محمد. پیش از قرن هفتم هَ . ق . می زیسته است . هدایت گوید: اسمش رشیدالدین محمدبن محمودبن مسعود ازفضلای مشهور خراسان و صاحب کمالات بی پایان بوده . گویند در فضیلت و حکمت مرتبه ٔ عالی داشته و خزینه ٔ خاطر را از لا َّلی متلألی افکار ابکار انباشته . از اوست :
بر آرزوی خدمت درگاه شهریار
رای سفر گزیدم در موسم بهار
صحن فضا شده ز ریاحین پر از بخور
روی هوا شده ز طبایع پر از بخار
اندر گل مورّد رنگی ز روی دوست
درعارض سمن اثری از رخ نگار
بگرفته لاله بر کف جام شراب لعل
زیرا که بود دیده ٔ نرگس پر از خمار
نیلوفر اندر آب گشاده ز رخ نقاب
وآنگاه شنبلید چو عاشق نزار و زار
بر طرف جویبار ببالید سرخ بید
مرجان صفت ولیک زمرد گرفته بار
اغصان به وقت باد چو یاران گه وداع
بگرفته یکدگررا از مهر در کنار.

(از مجمعالفصحاء ج 1 ص 321).


و رجوع به هفت اقلیم نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ سپهسالار ص 504 و لباب الالباب ج 1 صص 263 - 265 و فرهنگ سخنوران و الذریعه ج 9 بخش 2 شود.
ترجمه مقاله