ترجمه مقاله

رصاف

لغت‌نامه دهخدا

رصاف . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَصَفَة. (ناظم الاطباء). پی که بر تیر و کمان پیچند، و واحد آن رَصَفة است . (از اقرب الموارد). و رجوع به رَصَفة شود. || ج ِ رَصیف . (ناظم الاطباء). ج ِرَصیف . به معنی پیهای اسب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیهای اسب است و واحد آن رَصیف . || استخوان پهلو. ج ، رَصَف ، رُصُف . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله