رضا
لغتنامه دهخدا
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضا خوانساری . از گویندگان متأخر ایران بود. بیت زیر او راست :
چون گلرخان به جانب عشاق رو کنند
صد چاک دل به ناز نگاهی رفو کنند.
و رجوع به صبح گلشن ص 174 و 175 و تذکره ٔ نصرآبادی ص 381 شود.
چون گلرخان به جانب عشاق رو کنند
صد چاک دل به ناز نگاهی رفو کنند.
(از قاموس الاعلام ترکی ).
و رجوع به صبح گلشن ص 174 و 175 و تذکره ٔ نصرآبادی ص 381 شود.