ترجمه مقاله

رضف

لغت‌نامه دهخدا

رضف . [ رَ ] (ع مص ) داغ کردن به سنگ تفسان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (ز متن اللغة). || ریخ زدن (دفع کردن فضله ٔ روان و آبکی ): رضف بسلحه . (منتهی الارب ). ریغ زدن . (ناظم الاطباء). || دوتا کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة). دوتا کردن تکیه گاه را. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله