رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی خراسانی . میرزا رضی فرزند شفیعای خراسانی ، از گویندگان قرن یازدهم هجری قمری بود. اشعار زیر از اوست :
به مجلس آمدی خون دردل مینا به جوش آمد
قدح برکف گرفتی نشئه ٔ صهبا به جوش آمد
که امروز از نگارین پیکران گلچین گلشن شد
که گل درغنچه همچون باده در مینا به جوش آمد.
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تذکره ٔ نصرآبادی صص 80-81 و فرهنگ سخنوران شود.
به مجلس آمدی خون دردل مینا به جوش آمد
قدح برکف گرفتی نشئه ٔ صهبا به جوش آمد
که امروز از نگارین پیکران گلچین گلشن شد
که گل درغنچه همچون باده در مینا به جوش آمد.
(از صبح گلشن ص 178).
رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 و تذکره ٔ نصرآبادی صص 80-81 و فرهنگ سخنوران شود.