رعدبانگ
لغتنامه دهخدا
رعدبانگ . [ رَ ] (ص مرکب ) رعدآواز. تندرآوا. (یادداشت مؤلف ). که صدایی چون بانگ تندر دارد. که بانگی مانند رعد داشته باشد :
ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه
پیل گام و سیل بر و شخ نورد و راه جوی .
صباسرعتی رعدبانگ ادهمی
که بر برق پیشی گرفتی همی .
ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه
پیل گام و سیل بر و شخ نورد و راه جوی .
منوچهری .
صباسرعتی رعدبانگ ادهمی
که بر برق پیشی گرفتی همی .
سعدی (بوستان ).