ترجمه مقاله

رعراع

لغت‌نامه دهخدا

رعراع . [ رَ] (ع ص ، اِ) کودک بلندبالا. (دهار). کودک بالیده ٔ نیکو و راست قامت و نیکوجوانی . ج ، رَعارِع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد بددل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مرد ترسو. (از اقرب الموارد). || نی دراز. (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد).
- رعراع ایوب ؛ گیاهی است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله