ترجمه مقاله

رعن

لغت‌نامه دهخدا

رعن . [ رَ ] (ع مص ) یا رَعَن . درد رسانیدن دماغ کسی را چنانکه سست و بیهوش گردد. (منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گول و سست شدن مرد.(از اقرب الموارد). رجوع به رَعَن و رُعونَه شود.
ترجمه مقاله