ترجمه مقاله

رغم

لغت‌نامه دهخدا

رغم . [ رَ ] (ع اِمص ) سختی . || ناپسندی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). کراهت . (ناظم الاطباء). || خاک آلودگی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خاک آلودگی و خاک آلود شدن .مرغمة. (منتهی الارب ). رجوع به مرغمة شود. || خواری . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (دهار). خواری و مذلت . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || (اِ) خاک . || پوست . (ناظم الاطباء) منتهی الارب ).
ترجمه مقاله