ترجمه مقاله

رغند

لغت‌نامه دهخدا

رغند. [ رَ غ َ ] (ع اِ) بانگ جانوران درنده . (ناظم الاطباء). بانگ جانوران درنده عموماً و آواز پارس خصوصاً. (از شعوری ج 2 ورق 5) :
کرد رو به یوزواری یک رغند
خویشتن را شد بدر بیرون فکند.

رودکی (از شعوری ).


اما کلمه مصحف زغند است و در شعر رودکی نیز. رجوع به زغند شود.
ترجمه مقاله