ترجمه مقاله

رفاعة

لغت‌نامه دهخدا

رفاعة. [ رُ ع َ ] (ع اِ) یا رِفاعَة. بلغده که زنان بر سرین بندند تا کلان و فربه نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بلغده در برهان دیده نشد و در آن کتاب ذیل آن معانی دیگری آورده شده ولی ذیل بلغنده (پشتواره ) آرد که تا حدی مناسب است و شاید تحریف شده . بالش گونه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان و فربه نماید. (یادداشت مؤلف ).بالشی است که زنان بر سرین بندند تا سرین بزرگ معلوم شود و بیشتر زنان بغداد گذارند. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || رشته ای که بندی به آن زنجیر و قید خود را بسوی خود کشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). رشته ای که شخص در بند و زنجیر شده ، با آن زنجیر و بند خود را بسوی خویش کشد. (از یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد). رجوع به عظامة شود.
ترجمه مقاله