ترجمه مقاله

رفته رفته

لغت‌نامه دهخدا

رفته رفته . [ رَ ت َ / ت ِ رَ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) پابپا و قدم بقدم و درجه به درجه . متدرجاً. کم کم و در امتداد زمان . (ناظم الاطباء). کنایه از تأنی و تدریج است و این مجاز است . (آنندراج ). بتدریج . (فرهنگ نظام ). اندک اندک . بتأنی . کم کم . خردخرد. آهسته آهسته . تدریجاً. بمرور. متدرجاً.بمرور زمان . نرم نرمک . (یادداشت مؤلف ) :
ز حسن روزفزونش به صرفه می گویم
که رفته رفته مبادا بتی خدا گردد.

؟ (از آنندراج ).


ترجمه مقاله