ترجمه مقاله

رقبة

لغت‌نامه دهخدا

رقبة. [ رِ ب َ ] (ع مص ) یا رَقبَة. چشم داشتن و انتظار کردن کسی را: رقبه رقبةً و رقباناً و رقوباً و رقابةً و رقوباً و رَقَبَةً. (منتهی الارب ). چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). چشم داشتن و انتظار کردن . (آنندراج ). کسی را چشم داشتن . (دهار) (از اقرب الموارد). مصدر به معانی مُراقَبَة. (ناظم الاطباء). چشم داشتن و راه نگاه داشتن . (المصادر زوزنی ). رجوع به مراقبة شود. || نگهبانی کردن چیزی را؛ رقب الشی ٔ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگهبانی کردن چیزی را. از آن است : «ارقب لک هذه اللیلة». (از اقرب الموارد). || رسن در گردن کسی انداختن ؛ رقب فلاناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تخویف نمودن با یکدیگر. || نگهبانی کردن ستاره را. (از اقرب الموارد). || انتظار داشتن مرگ پدر برای بردن ارث . گویند: رقب فلان موت ابیه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله