رماقلغتنامه دهخدارماق . [ رِ ] (ع اِمص ) نفاق . (اقرب الموارد). دوروئی . (ناظم الاطباء). || (مص ) به گوشه ٔ چشم به کینه و خشم نگریستن . (از اقرب الموارد).