ترجمه مقاله

رمش

لغت‌نامه دهخدا

رمش . [ رَ ] (ع مص ) سنگ و جز آن انداختن . || اندک چرانیدن گوسپندان را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || به دست سودن . (منتهی الارب ). لمس کردن با دست . (از اقرب الموارد). || به سر انگشتان گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). با نوک انگشتان چیزی را به دست گرفتن . (از اقرب الموارد). || (اِ) دسته ٔ ریحان و مانند آن . (منتهی الارب ). طاقه ای ازریحان و امثال آن . (از اقرب الموارد). || پلک چشم . (از لسان العرب ) (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله