ترجمه مقاله

رمضاء

لغت‌نامه دهخدا

رمضاء. [ رَ ] (ع اِ) سختی گرما. (دهار). شدت حرارت . (از اقرب الموارد).شدت تابش حرارت آفتاب بر زمین . (از متن اللغه ). || خاک تفسیده . (دهار). زمین تافته . (مهذب الاسماء). زمین تفسیده در گرمی آفتاب که چون پای بر وی نهند بسوزد. (از منتهی الارب ). زمین گرم و تفتیده از شدت حرارت آفتاب . (از اقرب الموارد). زمین بسیار گرم .(از متن اللغه ). || ریگ تافته از گرمی آفتاب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
- امثال :
المستجیر بعمرو عند کربته
«کالمستجیر من الرمضاء بالنار».
اشاره است به داستان کلیب آنگاه که عمرو ملقب به جساس او را با زدن نیزه بر زمین افکند و کلیب گفت ای عمرو مراشربت آبی ده و عمرو کار قتل وی را پایان داد و این بیت گفته شد و مثلی سائر گشت و در مورد کسی گفته می شود که به او پناه برند و وی مصیبتی تازه بر مصیبت پناهنده بیفزاید. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله