رمل کشیدن
لغتنامه دهخدا
رمل کشیدن . [ رَ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) فال برآوردن از رمل . (آنندراج ). رمل انداختن . رجوع به رمل و رمال شود :
رمل نوروزی تو غنچه کشید
قرعه اش بر شکفتگی غلطید.
رمل نوروزی تو غنچه کشید
قرعه اش بر شکفتگی غلطید.
ظهوری (از آنندراج ).