ترجمه مقاله

رموء

لغت‌نامه دهخدا

رموء. [ رُ ] (ع مص ) آرام کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آرام گرفتن در جایی . (ناظم الاطباء). || به یک جای ماندن شتران . (از منتهی الارب ). اقامت کردن شتر در جایی . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). رَم ْء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || زیاده شدن بر صد. رَم ْء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گمان کردن خبر را و تحقیق نمودن آن . (از منتهی الارب ). گمان بردن خبر را و حدس زدن درباره ٔ آن . (از اقرب الموارد). رَم ْء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تخمین زدن و اندازه کردن چیزی را. رَم ْء. || رسیدن خبر کسی را از روی ظن نه از روی حقیقت . رَم ْء. (از معجم متن اللغه ).
ترجمه مقاله