ترجمه مقاله

رموک

لغت‌نامه دهخدا

رموک . [ رُ ] (ع مص ) ایستادن به جای . (تاج المصادر بیهقی ). آرام کردن به جای . (از منتهی الارب ). اقامت کردن در جایی . (از اقرب الموارد). ماندن در جایی از رنج و درماندگی . (از اقرب الموارد). || مقیم گردیدن شتران بر آب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جای گزیدن و ماندن شتر در آب . (از اقرب الموارد). || ثابت شدن و پاییدن چیزی . و منه : کونوا برامکة فمادولتکم برامکة؛ ای بثابت . (از منتهی الارب ). || لاغر شدن چهارپا. || از طعامی کراهت پیدا کردن و نخوردن از آن . || بی چیز شدن مرد و از دست دادن آنچه دارد. (از معجم متن اللغه ).
ترجمه مقاله