ترجمه مقاله

رمیضة

لغت‌نامه دهخدا

رمیضة. [ رَ ض َ ] (ع ص ، اِ) استره ٔ تیز. (مهذب الاسماء). کارد تیز. وضاح بن اسماعیل گوید: «و ان شئت فاقتلنا بموسی رمیضة». (از اقرب الموارد). رمیض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گوشت گوسفند بریان شده . (اقرب الموارد). رمیض . مرموض . (متن اللغة).
ترجمه مقاله