رنج آزمای
لغتنامه دهخدا
رنج آزمای . [ رَ زْ / زِ ] (نف مرکب ) آزماینده ٔ رنج . رنج آزماینده . رنج برنده . رنجبر. رنج کش . زحمتکش . رجوع به رنج آزمودن و رنج آزموده شود :
یکی بر در خلق رنج آزمای
چه مزدش دهد در قیامت خدای .
یکی بر در خلق رنج آزمای
چه مزدش دهد در قیامت خدای .
(بوستان ).