رنگرزی
لغتنامه دهخدا
رنگرزی . [ رَ رَ ] (حامص مرکب ) شغل و کار رنگرز. صباغی . صباغت . || (اِ مرکب ) دکان رنگرز. کارخانه ٔ رنگرز.
- امثال :
مگر خُم ِ رنگرزی است ؛ یعنی انجام این کار بدین سرعت که خواهی میسر نیست . انجام دادن این کار مستلزم دقت و فرصت بیشتری است .
- امثال :
مگر خُم ِ رنگرزی است ؛ یعنی انجام این کار بدین سرعت که خواهی میسر نیست . انجام دادن این کار مستلزم دقت و فرصت بیشتری است .