ترجمه مقاله

رنگ برنگ شدن

لغت‌نامه دهخدا

رنگ برنگ شدن . [ رَ ب ِ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب )رنگهای گوناگون به خود گرفتن . به الوان مختلف درآمدن . تلون . || مجازاً، خجل و شرمنده شدن . (فرهنگ نظام ). متغیر شدن رنگ بسبب خجالت و انفعال . به صد رنگ شدن . رنگ دادن و رنگ گرفتن . (آنندراج ). از شرم یا خشم هر لحظه گونه ٔ رخسار بگردانیدن . || خویهای گوناگون از نرمی و درشتی و جز آن نمودن .
ترجمه مقاله