ترجمه مقاله

رهاو

لغت‌نامه دهخدا

رهاو. [ رَ ] (اِ مرکب ) رهاب . آبراهه . (از یادداشت مؤلف ). آبگذر و ممر آب . (ناظم الاطباء). آبراهه . (آنندراج ). || نهر. || قنات و کاریز. || مسافر از روی آب . (ناظم الاطباء). سیاح و مسافر بحر و دریا. (آنندراج ).
ترجمه مقاله