ترجمه مقاله

رهایی

لغت‌نامه دهخدا

رهایی . [ رَ ] (اِخ ) (ملا...) از ماوراءالنهر است . در صورت قلندری به هرات آمد و از آنجا به کعبه رفت . این مطلع از اوست :
غنچه را در سخن آورده دهن می گوید
می فشاند گهر از لعل و سخن می گوید.

(از مجالس النفائس ص 159).


رجوع به روز روشن ص 265 و فرهنگ سخنوران شود.
ترجمه مقاله