ترجمه مقاله

رهق

لغت‌نامه دهخدا

رهق . [ رَ هََ ] (ع مص ) فروپوشیدن چیزی را قوله تعالی :و لایرهق وجوههم قتر ولا ذلة . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروپوشیدن . (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن به چیزی و یا نزدیک شدن گرفتن چیزی ویا نزدیک شدن به چیزی اعم از اینکه شخص آن را بگیردیا نگیرد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برنشستن گرد هر چیزی . (غیاث اللغات ). || دررسیدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54). دررسیدن و درآمدن بر چیزی . (از المصادر زوزنی ) (دهار). || خود را بر حرام و تباهی داشتن و ارتکاب منهیات کردن . (از غیاث اللغات ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تباه شدن . (از دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) :
آتشی باید نشسته ز آب حق
همچو یوسف معتصم اندر رهق .

مولوی .


|| دریافتن چیزی را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). || تکلیف دادن بر کسی مافوق طاقت آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ستم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). شر و ستم مرتکب شدن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) نادانی . گولی . سبکی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نادان و گول شدن . (از اقرب الموارد). || فتنه انگیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بدی . ظلم و ستم . طغیان و نافرمانی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بزه .گناه . اثم . (یادداشت مؤلف ). || دروغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دروغ گفتن . (غیاث اللغات ). || شتابزدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شتافتن . (از غیاث اللغات )(از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله