ترجمه مقاله

رهیص

لغت‌نامه دهخدا

رهیص . [ رَ ] (ع ص ، اِ) سختگیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اسب که سم آن از سنگ و جز آن سوده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سپل سنگ خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سم سنگ خورده . (از اقرب الموارد). || (اِخ ) الاسد الرهیص ؛ لقب هباربن عمروبن عمیرة است و گویند او قاتل عنترةبن شداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله