ره بستن
لغتنامه دهخدا
ره بستن . [ رَه ْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) راه بستن . سد طریق کردن .
- ره بستن بر کسی ؛ سد راه او شدن . (یادداشت مؤلف ). جلو راه و حرکت او را گرفتن . رجوع به راه بستن شود.
- ره بستن بر کسی ؛ سد راه او شدن . (یادداشت مؤلف ). جلو راه و حرکت او را گرفتن . رجوع به راه بستن شود.